لزوم حضور زنان در عرصه سیاستگذاریِ شهری
اسلام دین مساوات است و تنها برتری افراد را بر دیگری معیار ایمان و تقوای آنان میداند. اینکه زن در اسلام چه جایگاهی دارد، مبتنی بر این است که انسان در قرآن چه جایگاهی دارد، چون قرآن کریم فقط برای هدایت و کمال مرد نیامده است، بلکه برای هدایت همه انسانها، اعمّ از زن و مرد، عرب و عجم آمده است و خداوند میفرماید: ﴿..هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ….﴾ (البقره/ ۱۸۵).
در حرمت و کرامت انسان هیچ تفاوتی میان زن و مرد نیست. جان، مال، آبرو، عقیده و رأی آدمی همه حُرمت دارند و باید همواره این حریم پاس داشته شود و در فرهنگ اسلامی، زن و مرد به عنوان مخلوقات خدا و خلیفه او بر روی زمین مورد عنایت ویژهاند.
به غیر از مشاغل خاصی نظیر مرجعیت، قضاوت، امامت ظاهری و رهبری که به دلیل ویژگیهای خاص این مشاغل از یک سو و خصوصیات روحی و عاطفی زنان از سوی دیگر ـ در سایر فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، هیچ گونه محدودیتی برای زنان، از صدر اسلام تاکنون وجود نداشته است. براساس آموزه های اسلامی، زنان نیز مانند مردان حق دارند تا انتخاب گر باشند و مخالفت یا موافقت خویش را با نظام حاکم بیان کنند.
البته دو شرط اصلی وجود دارد: ۱. رعایت عفّت، حجاب و شئون اسلامی، ۲. حفظ حقوق شوهر و فرزندان و نهاد خانواده.
در آیات قرآنی نیز هرگاه از کمالات و ارزشهای والای انسانی سخن به میان میآید، زنان را نیز همدوش مردان مطرح میکند. «یا ایها النبی اذ جائک المومنات یبایعنک … و استغفرلهن الله ان الله غفور رحیم».( سوره ممتحنه، آیه ۲۲ و ۱۲)
«ای پیامبر! هنگامی که زنان مومن برای بیعت، نزد تو آیند که دیگر هرگز شرک به خدا نیاورند و سرقت و زناکاری نکنند و اولاد خود را به قتل نرسانند و افترا و بهتان میان دست و پای خود نبندند و با تو در هیچ امر و معروفی که به آنها کنی مخالفت نکنند، با آنان بیعت کن».
امام خمینی (ره) می فرماید: «زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. زنها در جمهوری اسلام رأی باید بدهند، همان طوری که مردان حق رأی دارند زن ها هم حق رأی دارند».
مشارکت سیاسی و اجتماعی فرایندی است مبتنی بر حضور آگاهانه و فعال فرد به عنوان عضو جامعه و نظام، در صحنه های سیاسی و اجتماعی آن و ایفای نقش یا نقشهای اجتماعی محوله. همچنین در تبیین وضعیت مشارکت سیاسی و اجتماعی گفته اند: در یک فرهنگ سیاسی مشارکتی، اعضای اجتماع، درصدد می باشند که صریحاً به سوی نظام، به عنوان کل و به سوی ساختهای سیاسی و اداری و روندها گرایش پیدا کنند.
بحث حضور زنان در عرصه مدیریت کشور و دستگاههای اجرایی، موضوعی است که در سالهای اخیر مورد توجه کارگزاران قرار گرفته، اما بیشتر اقدامات صورت گرفته به ویژه در بحث مدیریتهای کلان مانند وزارت خانه، به صورت نمایشی صورت گرفته است. اما در کنار این موضوع، شهرها و به خصوص، کلانشهرها دارای این پتانسیل هستند که از توانمندیهای ذاتی بانوان بهره ببرند و به خاطر ذات اجتماعی امور در شهرها، زنان به عنوان بخش انکار ناپذیر جامعه، میتوانند نقش فعالی داشته باشند. ولی فعال سازی این پتانسیل نیاز به یک برنامه و عزم همگانی دارد تا همپای کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه، نقش زنان در مدیریت شهری جدی گرفته شود و مدیریتهای کلان در اختیار آنها قرار گیرد.
در کلانشهری مانند تهران بنابر گفته شهردار آن، تنها ۱۳ درصد از امور مدیریتی در اختیار بانوان قرار گرفته و ۲۰ درصد از شاغلین در شهرداری را بانوان تشکیل میدهند که این نیز در یک دهه قبل از آن به عنوان آرزو نگریسته میشد. هرچند وجود چنین آمارهایی با توجه به حضور اندک زنان در مناصب مدیریتی در سراسر کشور بسیار امیدوارکننده است، اما با در نظر گرفتن اینکه نیمی از جمعیت کشور را زنان تشکیل میدهند، جای کار بسیاری دارد. لازمه حضور زنان در عرصه های سیاسی و اجتماعی پذیرش شخصیت زنان از طرف جامعه، دولت و دیگر سازمانهای اجتماعی مورد توجه منطقی و معقول قرار گیرد و به آنها اهمیت داده شود تا صاحب شخصیت، فکر و خلاقیت شوند. اگر زنان به تناسب امکاناتی که فضای فکری جامعه، نظام آموزشی فرهنگ سیاسی، فرهنگ خانواده و برنامه ریزی عمومی که در اختیار آنها می گذارد به کشف استعدادها، ارتقاء اعتماد به نفس، تفکر و عادت به فکر کردن و اعتلای شخصیت خود بپردازند، طبیعی است که زمینه های مناسبتری برای مشارکت سیاسی و اجتماعی آنان فراهم خواهد آمد.
آنچه که قابل توجه است، این است که نقش آفرینی و مسؤولیت پذیری انسان در جامعه تنها اختصاص به مردان ندارد بلکه، زنان هم در این راستا سهم قابل توجهی در اجتماع دارند. همانگونه که سیاق حدیثی که در بالا ذکر شد نیز مبین همین مسأله است، زیرا خطاب به همه مسلمانان است. حضرت امام خمینی(ره) در این خصوص می فرمایند: زن یکتا موجودی است که می تواند از دامن خود افرادی به جامعه تحویل دهد که از برکاتشان یک جامعه بلکه جامعه ها به استقامت و ارزشهای والای انسانی کشیده شوند.
بنابراین، زنان به عنوان بخش مهمی از پیکر اجتماع، حامل بار سنگین مسؤولیتهای خانوادگی و اجتماعی هستند و دوشادوش مردان می توانند در صحنه های گوناگون حضور یابند. در هر جامعه ای یکی از فراگردهای مهم، مشارکت سیاسی و اجتماعی می باشد که آحاد مردم اعم از مرد و زن به عنوان عضو جامعه و نظام اجتماعی در آن سهیم هستند؛ زیرا یکی از عواملی که می تواند نقش مؤثری در فرایند توسعه و رشد یک کشور ایفا نماید، مشارکت عمومی است. به همین خاطر از نظر نظریه پردازان توسعه، مشارکت یکی از ارکان و عوامل مؤثر در رشد و توسعه در هر جامعه ای به حساب می آید
در صورتی که اولاً زنان جامعه از خودآگاهی اجتماعی، شناخت نقش و مسؤولیت خویش، ایجاد زمینه های مشارکت خودجوش و دیگر شرایط لازم برخوردار گردند، و ثانیا با فرایند جامعه پذیری سیاسی زنان، آموزش آگاهیهای ضروری و مبنایی سیاسی و اجتماعی، توجه به شخصیت آنها، استحکام و تقویت هویت عمومی زنان، افزایش علاقمندی آنان به جامعه و قانون پذیری، ایجاد امکانات و شرایط لازم، استفاده از تعالیم و باورهای دینی، زدودن باورهای منفی و غلط نسبت به زنان و بسیج اجتماعی آنان، می توان انتظار داشت که میزان مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در جامعه افزایش یابد.
البته باید توجه داشت آنچه که در مؤثر واقع شدن این اوامر برای افزایش و گسترش مشارکت زنان در جامعه اهمیت دارد این است که ضرورت حضور فعالانه و مشارکت سیاسی و اجتماعی آنان در فرهنگ عمومی جامعه وارد شود و در قالب یک باور فرهنگی درآید و از طرف دیگر زمینه های انحرافات، باورهای غلط و منفی، برداشتهای شخصی و سلیقه ای نسبت به فرایند مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در اجتماع از بین برود و این مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در جامعه نهادینه شود.
سمیرا مهدوی؛ فعال اجتماعی حوزه زنان و کودکان
مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران